جدول جو
جدول جو

معنی تکبیر بستن - جستجوی لغت در جدول جو

تکبیر بستن
(فُ گُ)
به نماز ایستادن و تکبیرهالاحرام بستن. با گفتن دوبار اﷲاکبر، نمازی را شروع کردن:
درگاه اوست قبله ومن در نماز شکر
تکبیر بسته ام که دلم حقگزار کرد.
خاقانی.
رجوع به تکبیر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ اُ کَ دَ)
اﷲاکبر گفتن. خدای را به بزرگی یاد کردن: پس عمر سه بار تکبیر گفت. (تاریخ قم ص 301).
اگر میرد کمال از عشق آن روی
به روح پاک او گویند تکبیر.
کمال خجندی (از آنندراج).
رجوع به تکبیر شود
لغت نامه دهخدا
(تَ بَ ثُ)
در عبارت زیر ظاهراً بمعنی اداره کردن ناحیتی است به برگماشتن متصرفان و عاملان در آن: و مجدالملک به پارس بوده با جد این بنده که تقریر پارس می بست به ابتداء عهد کریم جلالی رعاه اﷲ. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 118)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکبیر گفتن
تصویر تکبیر گفتن
تکبیر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار